کپی کردن محتوا، یکی از شایعترین معضلات در حوزهی تولید محتوا محسوب میشود. فرقی ندارد که در مقام تولیدکنندهی محتوا باشید یا کارفرما، قطعا تا به حال به نحوی با این اتفاق مواجه شدهاید. فرقی نمیکند در فضای وب باشد یا شبکههای اجتماعی، محتوای شما همیشه در معرض تهدید کپیکارها قرار دارد. اما تابهحال فکر کردهاید که چطور میتوانید از محتوای خود مراقبت کنید تا به سرقت نرود؟ بهترین سلاح برای حفاظت از محتوای شما، تولید محتوای ضدسرقت است.
چطور محتوای ضدسرقت تولید کنیم؟
کپیکاران محتوا معمولا از تکنیکهای مشابهی استفاده میکنند. یکی از مهمترین این ترفندها، رنگ کردن کلاغ و قالب کردن آن به جای قناری است. به این صورت که یک محتوای منتشر شده را با تغییرات ظاهری و ساختاری نظیر عوض کردن جملهبندیها، جابهجایی کلمات با ترکیبهای هممعنی، عوض کردن پاراگرافها و مواردی از این قبیل، به جای محتوای تالیفی جا میزنند.
تکنیک رایج دیگر، اسمبل یا سرهم بندی کردن است. به این ترتیب که با جمعآوری چند محتوا در مورد موضوعی خاص، و ترکیب آنها با هم، به یک محتوای جدید ولی چهل تکه میرسند.
بنابراین اگر دوست ندارید محتواهای تولید شده توسط شما با رنگ و لعابی متفاوت توسط دیگران استفاده شود، باید به نحوی بنویسید که در برابر تکنیکهای این چنینی کپیکاران محتوا، مصون و ضدضربه باشید. در ادامه چند راهکار برای تولید محتوای ضدسرقت را بررسی خواهیم کرد.
با عینک خودتان به جهان نگاه کنید
اگر شما جهانبینی و منظومهی فکری مختص به خود را نداشته باشید، به یک هدف ثابت برای کپیکاران تبدیل میشوید. منظور از جهانبینی نحوهی تفکر، منطق، تحلیل و زاویه دید شما به مسائل مختلف در یک چارچوب فکری ویژه و خاص است.
هیچ اشکالی ندارد اگر شما در مورد یک موضوع خاص، با افراد صاحبنظر آن حوزه همنظر نیستید یا در مورد جهان و مافیها، تئوریهای متفاوتی دارید. این تفاوت، منجر به تفاوت در محتوای شما نسبت به سایرین میشود. بنابراین کپیکاران زمانی که متوجه چنین تفاوتی شوند، ترجیح میدهند محتوای شما را کپی نکنند. چون جهانبینی افراد، مثل اثر انگشتانشان یکتا و بیمانند است.
البته در نظر داشته باشید که ساز مخالف زدن، به معنی داشتن جهانبینی خاص نیست. ما از یک منظومه و سیستم فکری صحبت میکنیم، که فراتر از تفاوتهای ظاهری و تظاهرهای شیک از جنس “من خیلی میفهمم” است.
اگر دوست دارید یکی از این نگاههای خاص و جهانبینیهای متفاوت را ببینید، به شما پیشنهاد میکنم کتاب “صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی” را بخوانید.
ادبیات و لحن مخصوص به خود را داشته باشید
در دوران پیشاکرونایی که چند ساعتی در هفته را به ورزش در باشگاه مشغول بودم، مدام در معرض شنیدن موزیکهای مختلف روز از خوانندگان اکثرا ریز و اقلا درشت بودم! شخصا از آن دسته افرادی هستم که تعداد خوانندگان محبوبم به کمتر از انگشتان یک دست میرسد و به همین دلیل بیش از نود درصد خوانندههای مطرح بازار موسیقی را نمیشناسم. اتفاقی که در باشگاه میافتاد از این قرار بود که در بیشتر مواقع توانایی تشخیص و تمییز این خوانندهها از هم برایم غیرممکن بود. چرا؟ چون از نظر من همهشان شبیه به هم میخواندند.
در دنیای محتوا، اوضاع از این هم بدتر است. چه در وب و چه در شبکههای اجتماعی با تعداد بیشماری صدای شبیه به هم مواجه هستیم. قلمهایی که هیچ تفاوتی با هم ندارند و صداهایی که موجهایی همفاز و همفرکانس دارند و اصلا مشخص نیست چه حرفی از زیر قلم چه منبعی بیرون آمده.
یکی از دلایل این شباهت سبکی و نوشتاری، میتواند اصرار بیش از حد نویسندگان یا کارفرماها بر یکسری اصول و استانداردهای جاافتاده (و نه الزاما درست) در این حوزه باشد. تبعیت از یک ساختار مشخص همیشه کار بدی نیست، بلکه میتواند منجر به نظمدهی، سروسامانبخشی و ارتقای کیفیت شود، اما دقت داشته باشید که یک ساختار یا چارچوب خوب، یک ساختار منعطف و در خدمت بهبود کیفیت خروجی نهایی است. اما فاجعه زمانی اتفاق میافتد که تبعیت بیش از حد از چارچوبها برای شما خروجیهای یکسان و شبیه به هم میسازد. درست مانند محصولاتی که در کارخانهها تولید انبوه میشوند.
در آشفتهبازاری که مخاطبان توانایی تشخیص این صداها را از هم ندارند، شما میتوانید صرفا با داشتن لحن و ادبیات مختص به خودتان، محتوای ضدسرقت تولید کنید.
محتوای فعال تولید کنید، نه محتوای منفعل
انفعال، جولانگاهی برای کپیکارهاست. وقتی منفعل و ممتنع مینویسید، در واقع مثل این است که با دستان خودتان، مجوز کپی کردن را داده باشید. تا زمانی که در نوشتن چشمتان به دهان دیگران باشد، نمیتوانید هیچ امیدی به تولید محتوای ضدسرقت داشته باشید.
نقد درست و منطقی، بررسی دیدگاههای مخالف، تجزیه و تحلیل دقیق، ارائهی نظر و پیشنهاد مبتنی بر تفکر، خلق و ابدع، همه و همه میتوانند منجر به تولید محتوای فعال شوند.
آیا به نظرتان آخرین مدل گوشی سامسونگ، یک مدل ضعیف است؟ در حالی که در تمامی بررسیهای دیگر مثبت ارزیابی شده؟ پس به جای این که شما هم با تکرار کردن حرفهای دیگران یک محتوای ممتنع تولید کنید، نظر واقعی خود را برپایه دلیل و بررسی، مطرح کنید.
سعی کنید در تولید یک محتوا، برای مخاطب چالش جدیدی دستوپا کنید، او را مجبور کنید سوال بپرسد یا با شما تعامل کند. چیزی بنویسید که باب بحث و گفتگو را باز کند و در نهایت تاثیری بر جهان اطراف خود داشته باشد، نه این که “آسه بره آسه بیاد که گربه شاخش نزنه”.
از هیاهو و همهمه نترسید، در زمین محتوا بدون ترس بتازید و گردوخاک به پا کنید تا در نهایت به یک محتوای ضدسرقت برسید.
از روایتها و تجربیات شخصی خود بنویسید
تجربههای شخصی یا کاری عموما منحصربهفرد هستند. برای مثال فرض کنید که شما در کسبوکار خود با یک چالش مواجه شدهاید. صحبت از این چالش و به اشتراک گذاشتن تجربیاتتان که چطور توانستید از پس مشکلات بربیایید، میتواند برای شما یک محتوای ضدسرقت به همراه بیاورد.
فکر نکنید که باید یک سایت شیکپوش و عصا قورت داده که انگار آدمهایی در یک جهان موازی (با ظاهری شبیه مامور اسمیت در فیلم ماتریکس) برایش مینویسند، داشته باشید. اجازه بدهید منِ کاربر وقتی به قلمرو محتوایی برند شما پا میگذارم، نشانههایی از وجود آدمهای واقعی ببینم تا بتوانم یک حس واقعی و انسانی بودن پیدا کنم.
استفاده از روایتها و داستانهای شخصی به معنی غیرحرفهای بودن نیست و هیچ منافاتی با تولید محتوای تخصصی ندارد. شما میتوانید درصدی از محتواهای تولید شده در سایت یا پیج خود را به محتواهایی از این دست اختصاص دهید.
بگذارید از خودمان برایتان مثال بزنم: ما در وبلاگ نویسش تلاش میکنیم تا محتواهایی تخصصی و کاربردی در حوزهی بازاریابی محتوایی و هر آنچه به تولید محتوا مربوط است، منتشر کنیم. اما گاهی هم از این منبر پایین میآییم و از خودمان میگوییم. مثل اینجا که از “مصائب دورکاری” گفتیم، برای روزهای کار حضوری در نویسش دلتنگ شدیم و البته پیشنهاداتی برای رفع این چالش به خودمان و مخاطبان دادیم که میتواند به کار بیاید.
اجازه دهید کاربران بخشی از محتوای شما را تولید کنند
تولید محتوا در فضایی که هیچ تعاملی با کاربران و مخاطبان اتفاق نمیافتد، مثل برگزاری مسابقه فوتبال در استادیوم بدون تماشاگر است. پس لطفا درهای ورزشگاه را باز بگذارید و اجازه دهید تماشاگرانتان شعار بدهند، بخوانند، بنوازند، موج مکزیکی بروند و شما را هم به تولید محتوای بیشتر ترغیب کنند.
از طرف دیگر هرکدام از این آدمها را به عنوان منبعی برای محتوا در نظر بگیرید، با صداها، داستانها، حرفهای نگفته و دیدگاههای خاص خودشان که میتوانند هم چرخ تولید محتوای شما را بچرخانند، هم به خاطر کثرت و اصالت حرفشان، برای شما محتوای ضدسرقت تولید کنند، و هم جایی که از تولید محتوا درماندید، به کمک شما بیایند.
پس نوشتن را به حساب یک مونولوگ طولانی خستهکننده نگذارید. از جایگاه متکلم وحده پایین بیایید و بگذارید مخاطبانتان هم صحبت کنند.
شاهین کلانتری از آن دسته نویسندگان عاشق دیالوگ و گفتگوست. ببینید در این پست چطور از کامنتهای مخاطبانش، یک محتوای قابل توجه ساخته است.
کلام آخر
کپیکارها همیشه بودهاند و همیشه هم خواهند بود. شبیه شتری هستند که در خانهی هر تولیدکنندهی محتوایی میخوابند. پس به جای جنگیدنهای بیهوده در سمت آنها، بهتر است برای مقابله از جبههی خودی شروع کنید. با این 5 راهکار پیشنهادی در این پست، رد پایی از خود روی محتوایتان بگذارید، شبیه اسکناسهای بانکی که با شمارههای منحصربهفردی که دارند، قابل ردگیری هستند. در این صورت حتی اگر محتوای شما کپی هم شود، داد میزند که برای شماست.