زمانی که در قسمت ویراستاری مقالات بلاگ بودم، متوجه یک ویژگی مشترک بین تمامی نوشتههایی که بازخورد بسیار مثبتی از مشتریان گرفته بود شدم، شیوهی روایی و داستان سرایی در نوشتهها. اوایل به درستی متوجه نمیشدم برخی نویسندگان این هنر زیبای خودشان را چطور به هر مقاله گره میزنند و چطور آن را به نمایش میگذارند اما بعد از دقت در چند مقاله و مطالعهی بیشتر به این جمع بندی رسیدم.
چرا داستانسرایی در تولید محتوا اهمیت دارد؟
داستانها به احساسات انسان گره خوردهاند. آنها میتوانند احساس همدلی، ترس، اعتماد و هزاران حس دیگر را در خواننده بهوجود آورند و او را با برند همراه کند. همانطور که در پست کپیرایتینگ خلاق گفتیم، احساسات بیشاز آنکه باور داریم بر تصمیمگیری ما اثر دارند و در نهایت حس ما به یک برند باعث تمایز آن از سایر برندها میشود.
به جای اینکه فقط حقایق را بهم بگی ، داستانی برایم تعریف کن
ست گادین
از طرفی ارتباط برقرار کردن با یک داستان بسیار سادهتر است. هر موضوعی در بستر یک داستان قابل روایت و نتیجهگیری است.
اما داستان سرایی در کپی رایتینگ برای یک محصول به سادگی تعریف کردن اتفاقات یک مهمانی نیست و مهارتهای بیشتری نیاز دارد.
چطور داستانگوی برندمان باشیم؟
کپی رایتینگ و داستان سرایی از جهتهایی بسیار به یکدیگر شبیهاند! هر دو یک کاراکتر اصلی دارند که سعی میکند یک مسئله را حل کند. در نهایت یک پایان که نوشته را به یاد ماندنی کند.
مقدمهای برای خواندهشدن
یک داستان خوب در ابتدا شروع به مقدمهچینی کرده و از همان کلمات اول ماجرا را تعریف نمیکند بلکه مخاطب را با خود همراه میکند. در هر پست، شما حدود ۱۰۰ کلمه فرصت دارید تا دلایل کافی به مخاطب خود دهید تا ادامهی متن شما را بخواند. در تولید محتوا این چند کلمهی طلایی را صرف بازیهای سئویی و زمینهسازی برای داستان خود کنید. این کار تکنیکهایی دارد که در پست یک شروع متفاوت نکات لازم برای نوشتن یک مقدمهی جذاب را به تفضیل شرح دادیم.
قهرمانی برای داستان
هر داستان نیاز به یک شخصیت اصلی یا قهرمان دارد که داستان بر محوریت او بچرخد. هنگام کپیرایتینگ نیز اگر از تکنیک داستان سرایی استفاده میکنید، لازم است یک شخصیت اصلی در نظر بگیرید. داستانِ تجربیات و اتفاقات او را نقل کنید. همانطور که گفته شده است: «مشتری را قهرمان داستان برند خود کنید.» نمونهی زیر یکی از بهترین نمونههای داستانسرایی برای تبلیغات است.
در این متن به جای تبلیغ مستقیم دوره آموزش موسیقی، مخاطب را درون داستانی میکشد که احساس تحقیر و قدرت را در مقابل هم قرار میدهد، قلب مخاطب را به تسخیر در میآورد و در او میل یادگیری موسیقی را بر میانگیزد.
مشکلاتی برای حلشدن
یک داستان مجموعهای از اتفاقاتی است که قهرمان داستان هنگام رفع یک مشکل یا چالش با آنها مواجه میشود. مخاطب یک برند نیز به دنبال پاسخ سوال یا راه حل مشکل خود است. مسئلهای که در ذهن مخاطب شماست را کشف کنید و در داستان خود به آن پاسخ دهید. راههایی که برند مورد نظر میتواند به آنها کمک کند و کار آنها را سادهتر کند کشف کنید.
پایانی برای انجام کار
همهی کتابها، برنامهها، مقالات یک جمع بندی دارد. چیزی که مخاطبها به آن خیلی علاقه دارند، یک پایان صحیح و کامل و رضایت بخش است. کسی از رها شدن میان کلمات خوشش نمیآید. به همین دلیل است که مهمترین قسمت تولید محتوای تبلیغاتی درخواست اقدام به عمل است . اصولا هدف یک متن این است که خواننده به انجام یک کار مثل خرید، خواندن مقالات بیشتر یا دریافت خدمات ترغیب شود. این دقیقا همان چیزی است که در هر داستانی وجود دارد! شما باید به خوانندهی خود دلایل کافی برای مطالعهی بیشتر را بدهید.
۵ تکنیک برای داستان سرای بهتری شدن
داستان سرایی نیز مانند هر روش نوشتن دیگری نکات و تکنیکهایی دارد که رعایت آنها باعث میشود که کیفیت متن به طور محسوسی افزایش پیدا کند. با اینکه این روشها زیاد و مختلفاند در ادامه ۵ مورد آورده شده است.
شناختن مخاطب
مخاطب خود را بشناسید و برای او بنویسید. انتظار نداشته باشید زمانی که شما برای مخاطب خود وقتی صرف نکرده اید او برای کسبوکار شما زمانی اختصاص دهد. داستانی را روایت کنید که مطمئن باشید مشتری شما آن را میخواند. یک داستان خوب زمانی ارزش دارد که خوانده شود.
با برنامه نوشتن
برای داستان خوب یک مسیر خوب را مشخص کنید. بدانید که از کجا شروع خواهد شد و به چه چیزی منجر میشود. یک داستان خوب بدون برنامه و نقشه، تنها یک کلکسیون زیبا از کلمات مختلف است. برای چه مینویسید و در پایان چه انتظاری از مخاطب خود دارید؟
سادهنویسی
از کلمات سخت و پیچیده و عبارتهای طولانی تا حد ممکن دوری کنید. عبارات و اطلاعات را مثل لقمههای کوچک به مخاطب بدهید تا هضم آن برای خواننده راحت تر باشد و با شما همراه شود.
خلاقیت
اگر کسبوکارها فقط به دنبال انتقال اطلاعات تکنیکی بودند خودشان آنها را مینوشتند و نیازی به یک تولید کننده محتوا نداشتند. اما وقتی که بحث تولید محتوا به میان میآید دقیقا زمانی است که برند به چیزی بیش از انتقال اطلاعات نیاز دارد. لازم است اطلاعات را به روش جدیدی به مشتریان بدهند و ارزش واقعی برند خود را به آنها نشان دهند. پس ذهن خود را محدود نکنید و از خلاقیت خود برای تولید محتوا استفاده کنید.
باورپذیر
هدف استفاده از این روش برای تولید محتوا ایجاد اعتماد و ارتباط درست با مخاطب است. به کمک آمار و ارقام و حقایق از داستان خودتان دفاع کنید و پل ارتباطی صحیحی بین خود و مشتریانتان بوجود آورید.
در گذشته نویسندهی محتوا کافی بود اطلاعات درستی از یک محتوا را بتواند به خوبی منتقل کند اما امروزه نویسندهای موفقتر است که بتواند متن به یادماندنیتری بنویسد، متنی که حس خوبی را منتقل کند. شما نیز با تسلط بر مهارت داستان سرایی میتوانید متنی بنویسید که مخاطب، کارفرما و مشتری شما پس از خواندن آن حس بهتری داشته باشند.