ماتریس swot یک ابزار تحلیلی است که برای پیشرفت کسب و کارتان نیاز دارید. این ابزار شما را از جایگاه فعلی خودتان در بازار آگاه میکند و با استفاده از آن میتوانید استراتژیهای مناسبی برای حضور در بازار طراحی کنید.
در ادامه این نوشتار قصد داریم در مورد swot بیشتر با شما صحبت کنیم.
ماتریس SWOT چیست و چرا برای بازاریابی محتوایی مهم است؟

تا به حال برایتان پیش آمده که قصد چیدن یک استراتژی محتوایی را داشته باشید اما ندانید باید از کجا شروع کنید؟ ماتریس SWOT دقیقا همان چیزی است که نیاز دارید! این ابزار به شما کمک میکند تا نقاط قوت و ضعفتان را بشناسید، فرصتها را از دست ندهید و برای تهدیدها آماده باشید.
اسم ماتریس SWOT در حقیقت از مخفف 4 کلمه تشکیل شده است:
Strengths: نقاط قوت شما، مثلا تولید محتوای ویدیویی عالی یا داشتن یه تیم خلاق.
Weaknesses: نقاط ضعف شما، مثلا تعامل پایین با کاربرها یا کمبود منابع برای تولید محتوای بیشتر.
Opportunities: فرصتها، شرایطی که میتوانید برای رشد استفاده کنید، مثل ترندهای جدید.
Threats: تهدیدها، موانعی که ممکن است جلوی پیشرفت شما را بگیرند، مثل تغییر الگوریتمهای اینستاگرام یا رقبای قدرتمند.

با تحلیل این چهار مورد، میتوانید یک نقشه راه دقیق برای بازاریابی محتواییتان طراحی کنید. حالا سوال این است که چطور از این ابزار برای رشد کسبوکارمان استفاده کنیم؟
چرا تحلیل SWOT در بازاریابی محتوایی ضروری است؟
تدوین استراتژی بازاریابی محتوایی بدون شناخت وضعیت فعلی، مانند این است که بدون نقشه و آدرس به دل یک شهر ناآشنا بزنید. ممکن است در نهایت به مقصد برسید، اما چقدر زمان از دست میدهید؟ چقدر منابع هدر میرود؟
تحلیل SWOT به شما کمک میکند دقیقاً بدانید در چه زمینههایی باید بیشتر سرمایهگذاری کنید و از چه مسیری باید فاصله بگیرید.
چطور از ماتریس SWOT در بازاریابی محتوایی استفاده کنیم؟
اولین قدم شناخت نقاط قوت و ضعف درون سازمانی و تهدیدها و فرصتهای بازار است. بعد از این مرحله باید با استفاده از آنها استراتژی مناسبی طراحی کنید.
روی نقاط قوت خود تمرکز کنید (S)
نقطه قوت شما، قویتری سلاح شما در بازاریابی محتوایی است. باید روی آن تمرکز کنید و از آن، به بهترین شکل ممکن استفاده کنید.
اگر برند شما در تولید ویدئوهای آموزشی موفق است، باید از این موفقیت بهترین استفاده را کنید. بهعنوان مثال، یک کلینیک پزشکی که ویدئوهای توضیحی درباره بیماریها و روشهای درمان منتشر میکند، میتواند از این نقطه قوت برای افزایش اعتماد بیماران استفاده کند.
نقاط ضعف را برطرف کنید (W)
فرض کنید که تعامل کاربران در شبکههای اجتماعی شما پایین است. این یک نقطه ضعف محسوب میشود. اما اگر این موضوع را شناسایی کنید، میتوانید با اضافه کردن محتوای تعاملی مانند نظرسنجی، مسابقات و پرسشوپاسخ، این مشکل را حل کنید.
فرصتها را از دست ندهید (O)
گاهی یک تغییر کوچک میتواند نتایج بزرگی به همراه داشته باشد. برای مثال اگر در حوزه گردشگری فعالیت دارید و میبینید که سفرهای ماجراجویانه در حال محبوبتر شدن هستند، میتوانید محتوای خود را در این مسیر هدایت کنید.
آماده مقابله با تهدیدها باشید (T)
تغییر الگوریتمهای گوگل، ظهور رقبای قویتر و تغییر رفتار کاربران از جمله تهدیدهایی هستند که ممکن است استراتژی محتوایی شما را تحت تأثیر قرار دهند. اما اگر از قبل این تهدیدها را شناسایی کنید، میتوانید راهکارهای جایگزین داشته باشید و همیشه یک قدم جلوتر از رقبا حرکت کنید.
استراتژیهای ماتریس SWOT و نحوه بهکارگیری آنها

تحلیل SWOT تنها به شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها ختم نمیشود. گام بعدی، استفاده از این دادهها برای تدوین استراتژی محتوایی است. در این مرحله، چهار نوع استراتژی اصلی وجود دارد که هر کدام رویکرد متفاوتی برای رشد و بهبود برند ارائه میدهند.
استراتژی رقابتی (ST): استفاده از نقاط قوت برای مقابله با تهدیدها
گاهی اوقات، یک کسب و کار با تهدیدهای جدی در بازار مواجه میشود. در چنین شرایطی، اگر نقاط قوت قدرتمندی داشته باشد، میتواند با استفاده از آنها، تهدیدها را به حداقل برساند و جایگاه خود را حفظ کند.
بی شک، اسنپ یکی از بهترین استادان استراتژی رقابتی ST است.
نقاط قوت (S): اسنپ اولین و بزرگترین تاکسی اینترنتی ایران است؛ یک برند شناختهشده با تعداد زیادی راننده و زیرساختهای قوی در زمینه فناوری.
تهدید (T): تپسی به عنوان یک رقیب قدرتمند وارد میدان شد.
نتیجه: اسنپ برای حفظ جایگاه خود در برابر رقبا و کاهش تأثیر تهدید ناشی از ظهور تپسی، خدمات خود را متنوعتر کرد. با راهاندازی سرویسهای جدیدی مانند اسنپفود، اسنپمارکت، اسنپپی و اسنپدکتر، اسنپ دیگر فقط یک تاکسی اینترنتی نبود و تپسی حتی در صورت موفقیت 100% باز هم نمیتوانست اسنپ را زمین بزند.
با راه اندازی این سرویسها، اسنپ اکوسیستمی ایجاد کرد که کاربران را در بخشهای مختلف زندگی روزمرهشان درگیر میکرد.
استراتژی تهاجمی (SO): استفاده از نقاط قوت برای بهرهبرداری از فرصتها
این استراتژی زمانی به کار میرود که یک کسب و کار نقاط قوت قابلتوجهی دارد و میخواهد از فرصتهای موجود، بیشترین بهره را ببرد. در این حالت، سازمان با سرمایهگذاری روی توانمندیهای خود، سعی میکند سهم بیشتری از بازار را تصاحب کند.
یکی از بهترین نمونههای استراتژی تهاجمی (SO)، دیجیکالا است.
نقاط قوت (S): دیجیکالا بهعنوان بزرگترین فروشگاه اینترنتی ایران، یک زیرساخت بسیار قوی برای فروش آنلاین، تیم محتوایی حرفهای و یک پلتفرم قدرتمند برای بررسی تخصصی محصولات دارد.
فرصتها (O): افزایش خرید آنلاین و افزایش تمایل کاربران به تحقیق درباره محصولات، حتی پیش از خرید حضوری، یک فرصت طلایی برای دیجیکالا بود.
نتیجه: دیجیکالا مَگ (mag) را راهاندازی کرد. یک بخش محتوایی قدرتمند که در آن نقد و بررسی تخصصی محصولات، مقالات آموزشی و ویدئوهای بررسی کالا منتشر میشود. این اقدام باعث شد کاربران برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره محصولات به دیجیکالا مراجعه کنند و در نهایت همانجا خرید خود را انجام دهند.
استراتژی تدافعی (WT): به حداقل رساندن نقاط ضعف و مقابله با تهدیدها
این استراتژی زمانی استفاده میشود که یک کسبوکار هم نقاط ضعف جدی دارد و هم با تهدیدهای بزرگی مواجه است. در چنین شرایطی، سازمان باید در وهله اول نقاط ضعف خود را کاهش دهد تا بتواند در برابر تهدیدها مقاومت کند.
یک نمونه استراتژی تدافعی (WT) موفق که منجر به نجات برند شد، نوکیا بود!
در سال 2012 بود که با ورود گوشیهای هوشمند با سیستمعاملهای iOS و Android و تغییر انتظارات کاربران از گوشیهای موبایل، نوکیا سهم خود را از بازار گوشیهای موبایل از دست داد.
پس از سقوط سهم بازار نوکیا، این شرکت تصمیم گرفت بهجای رقابت مستقیم با برندهای پیشرو، روی نقاط قوت جدیدی سرمایهگذاری کند و پرسونای مخاطب خود را تغییر دهد. ابتدا، کسبوکار موبایل خود را به مایکروسافت فروخت و سپس تمرکز خود را بر فناوریهای مخابراتی و زیرساختهای شبکه گذاشت.
هرچند نوکیا دیگر یک برند پیشرو در گوشیهای هوشمند نیست، اما توانست در حوزه زیرساختهای مخابراتی و 5G به یکی از بازیگران اصلی بازار تبدیل شود.
نتیجه: این استراتژی تدافعی، نوکیا را از نابودی کامل نجات داد و به یک برند قدرتمند در صنعت مخابرات تبدیل کرد.
استراتژی محافظهکارانه (WO): کاهش نقاط ضعف با استفاده از فرصتها
در این استراتژی، برند تلاش میکند نقاط ضعف خود را کاهش دهد و از فرصتهای موجود برای بهبود وضعیت خود استفاده کند. به بیان ساده، این یک راهکار اصلاحی است که به کسبوکارها کمک میکند تا از ظرفیتهای موجود برای برطرف کردن چالشهای خود بهره ببرند.
استراتژی محافظه کارانه با موفقیت صددرصدی همراه نیست! اما از قدیم گفتهاند جلوی ضرر را هرجا بگیری منفعت است.
یک نمونه استرتژی محافظه کارانه مک دونالد (McDonald’s) است که توانست تا حد زیادی برند خود را حفظ کند.
مک دونالد یک برند ارزان قیمت و اقتصادی بود که در دهههای گذشته فروش خوبی داشت، اما با ظهور مفهوم زندگی سالم، این برند با چالشهای زیادی مواجه شد. چرا که تغییر سبک طبخ غذا، با افزایش قیمت همراه بود.
مک دونالد بهجای تغییر ساختار برند خود یا ورود به بازارهای جدید بهطور کامل، از استراتژی محافظهکارانه استفاده کرد. این برند همراه غذاهای ناسالمش، گزینههای سالمتر هم به مشتریان ارائه کرد؛ مانند سالاد، ساندویچهای با گوشت کم چرب، و نوشیدنیهای بدون شکر. این راهکار باعث شد مشتریانی که به دنبال غذای سالم ولی ارزان هستند، همچنان به این برند وفادار بمانند.
کلام آخر…
در این مطلب در مورد ابزار SWOT با شما صحبت کردیم و دیدیم که برای بهبود وضع کسبوکار همیشه لازم نیست تغییرات اساسی ایجاد کنیم. گاهی فقط با استفاده از استراتژیهای محافظهکارانه و بهروزرسانیهای کوچک، میتوانیم به نتایج بزرگی برسیم.
علاوه بر اینها اهمیت SWOT در بازاریابی محتوایی را هم بررسی کردیم و گفتیم که با این ابزار میتوانید مسیر بازاریابی محتوایی را با چشمانی باز طی کنید.
اگر تجربه استفاده از این ماتریس را دارید، خوشحال میشویم در بخش نظرات آن را با ما درمیان بگذارید.