روز جهانی عاشقان کتاب و یک هدیه از نویسش

روز جهانی عاشقان کتاب

در تقویم‌های جهانی، نهم آگوست را روز جهانی عاشقان کتاب نام‌گذاری کرده‌اند. به همین بهانه هدیه‌ای ویژه برای شما در نظر گرفته‌ایم و البته کمی درمورد عشق به کتاب نوشته‌ایم.

اگر از آنهایی که اهل خواندن هستند بپرسید، قطعا به شما می‌گویند که آدم‌های دنیا به دو دسته تقسیم می‌شوند: آنها که کتاب می‌خوانند و آنها که کتاب نمی‌خوانند. البته اگر روزی حوصله کنید و یک تقویم کامل با تمام مناسبت‌هایش را ورق بزنید، خواهید دید که به ازای هر مناسبتی می‌توان آدم‌های دنیا را به دو دسته تقسیم کرد:

  • آنهایی که عاشق سیب‌زمینی سرخ‌شده هستند و آنهایی که از چنین عشقی بی‌بهره‌اند.
  • آنهایی که حیوان خانگی نگه می‌دارند و آنهایی که چنین تجربه‌ای ندارند.
  • آنهایی که طرفدار ارباب حلقه‌ها هستند و آنهایی که گیم‌آو‌ترونز را ترجیح می‌دهند.

کار تقویم همین است. پایه‌های تقویم بر نظم استوار است و دوست دارد که خط‌کش بگذارد و همه چیز و همه کس را خط‌کشی کند. میان آدم‌ها مرز بکشد، دسته‌های مختلف تشکیل دهد و هرکسی را در یک گروه جا دهد. بدتر از آن، اصرار تقویم‌ها به چپاندن کارها در زمان مشخص است: در روز شیراز، به شیراز سفر کنید یا در روز موزه، در موزه‌ها گشت‌وگذار کنید. البته که از هرکسی بپرسید به شما می‌گوید که اصل و اساس مناسبت‌های تقویم‌ها برای یادآوری و فرهنگ‌سازی است. مثلا یک عده تصمیم می‌گیرند که نهم آگوست را به عاشقان کتاب اختصاص دهند و آدم‌های مختلف را تشویق کنند که در این روز کتاب بخوانند و به دیگران یادآوری کنند که مطالعه چقدر لذت‌بخش است و چه فایده‌ها که ندارد. اما شما این حرف را جدی نگیرید. حداقل نه در این دوره و زمانه که چشم‌مان به دیدن زرق و برق عادت کرده و حوصله‌مان از چند استوری فراتر نمی‌رود و هرکاری که انجام می‌دهیم را در یک عکس، پست یا توییت خلاصه می‌کنیم و فردای آن مناسبت خاص، همه چیز را به فراموشی می‌سپاریم.

در این زمانه، تقویم‌ها می‌توانند به موجودات خطرناکی تبدیل شوند و مناسبت‌ها می‌توانند بر خلاف اسم‌های جذاب‌شان، از معنا خالی شوند.

پس برخلاف آداب و رسومی که ساخته دست خودمان است، قرار نیست روز جهانی عاشقان کتاب را فقط به کتاب‌خوا‌ن‌ها تبریک بگوییم یا شما را تشویق کنیم که همین امروز را کتاب به دست بگیرید. چرا که از نظر راقم این سطور، نمی‌توان و اصلا نباید با چند کلمه، آدم‌ها را خط‌‌کشی کرد. چون چه کسی می‌تواند متر و معیاری مشخص کند که طبق آن عاشقان کتاب از بقیه آدم‌ها جدا شوند؟


یک جلسه هفتگی و کشف‌های کوچک

ما در نویسش مدت‌هاست که دورکاریم. برای این که دورکاری لذت معاشرت‌های کوچک را از ما نگیرد و دامن‌مان را به کسالت آلوده نکند، هر هفته یکشنبه‌ها با تمام اعضای تیم جلسه دوستانه‌ای داریم و سعی می‌کنیم به دور از تمامی امور کاری، با هم گپ و گفتی داشته باشیم. در جلسه قبلی، صحبت کتاب به میان آمد و درمورد آخرین کتاب‌هایی که خوانده بودیم صحبت می‌کردیم. یکی از اعضای تیم اما از عذاب وجدانی گفت که از حوصله نداشتن و رها کردن کتاب‌های نخوانده به سراغش آمده بود. از ما می‌خواست بگوییم که چطور برای خواندن به خودمان انگیزه می‌دهیم و آیا یک فرمول جادویی کشف کرده‌ایم که با آن فرصت می‌کنیم همیشه و تمام‌وقت کتاب بخوانیم؟

وقتی بقیه داشتند از متدهای مختلف مطالعه می‌گفتند، من فقط به یک سوال فکر می‌کردم: آیا لازم است اینقدر بی‌رحمانه خودمان را قضاوت کنیم و بر اساس معیارهایی که نمی‌دانیم از کجا آمده‌اند، خودمان را محکوم کنیم؟

آیا با همان قاطعیتی که می‌دانیم آب از دو اتم هیدروژن و یک اکسیژن تشکیل شده، یا با همان اطمینانی که می‌دانیم قلب چند دریچه دارد، می‌توانیم مطمئن بگوییم که اگر در ماه کمتر از فلان عدد کتاب بخوانیم، از دایره مقدس کتاب‌خوانان اعظم اخراج می‌شویم؟ و بدتر این که عموما بابت قرار گرفتن خارج از این مرزها خودمان را شماتت می‌کنیم و بار سنگینی از عذاب وجدان را به دوش می‌کشیم.

باید اعتراف کنم که خودم زمانی از همین آدم‌های عاشق خط‌کشی بودم. دوست داشتم خط‌هایی پررنگ میان آدم‌ها باشد. آن کسی که کتابخانه درست و درمانی نداشت، در سال دو سه کتاب بیشتر نمی‌خواند، یک صفحه را در یک ساعت می‌خواند یا از کتاب‌هایش با وسواس مراقبت نمی‌‎کرد را در دسته خوره‌های کتاب قرار نمی‌دادم.

اما سال‌هاست که سعی می‌کنم خودم را از دست این مرزبندی‌های سست نجات دهم، تنها با فکر کردن به دو کلمه:

کثرت و نسبیت

در میانه‌ی آن جلسه هفتگی، دوباره این دو کلمه را از پس ذهنم بیرون آوردم و گذاشتم‌شان روی طاقچه دم دست و جلوی چشم، که هرگز یادم نرود همه چیز در این جهان نسبی است، و کثرت هرگز اجازه نمی‌دهد که دسته‌بندی‌های ساده‌انگارانه‌ای از آدم‌ها داشته باشم.


عشق، عشق است

روز جهانی عاشقان کتاب را می‌توان به خیلی‌ها تبریک گفت:

آنهایی که هیچ شبی را بدون تورق کتاب سر بر بالین نمی‌گذارند و آنهایی که هنوز صفحه اول تمام نشده، خواب‌شان می‌برد.

آنهایی که موقع اسباب‌کشی بیشتر از هر چیز برای جابه‌جایی کتاب‌هایشان زانوی غم بغل می‌گیرند و بعد هم تا مدت‌ها دچار کمردرد می‌شوند.

آنهایی که تمام کتاب‌هایشان در یک وجب گوشی و تبلت جا می‌گیرد.

آنهایی که فقط از بوی کاغذ نو خوششان می‌آید.

آنهایی که به‌خاطر جلد زیبا کتاب می‌خرند.

آنهایی که در کافه‌ها با کتاب‌هایشان عکس‌های استوری‌پسند می‌گیرند.

آنهایی که با اسم کتاب‌هایشان هایکو می‌سازند.

آنهایی که بعد از مدتی داستان کتاب‌هایی که خوانده‌اند را فراموش می‌کنند.

آنهایی که به دیگران کتاب قرض می‌دهند.

آنهایی که خوششان می‌آید کتاب هدیه بگیرند.

آنهایی که تمام صفحات کتاب‌هایشان از تای خرگوشی بی‌نصیب نمانده.

آنهایی که با بوک‌مارک کتاب می‌خوانند.

آنهایی که کاغذ بالکی را عاشقانه می‌پرستند.

آنهایی که کتاب می‌خرند و نمی‌خوانند.

آنهایی که هیچ وقت کتاب نمی‌خرند و همیشه هم کتاب می‌خوانند.

آنهایی که نیچه می‌خوانند و آنهایی که آگاتا کریستی می‌خوانند و آنهایی که رضا امیرخانی می‌‌خوانند.

آنهایی که ساعت‌ها در کتابفروشی‌ها پرسه می‌زنند و آنهایی که آنلاین خرید می‌کنند.

و هزاران آنهای دیگر که شاید خیلی‌هایشان اصلا در تعریف مرسوم از یک کتاب‌باز نگنجد.

اما مگر ما می‌توانیم تعیین کنیم که مجنونِ نظامی عاشق‌تر است یا اسکارلت اوهارای مارگارت میچل؟

پس نمی‌توانیم و نباید عشق کسی به کتاب را در هر شکل و شمایل و حد و اندازه و رنگ و نقشی قضاوت کنیم، و نباید خودمان یا دیگران را در دام عذاب وجدان‌های سوهانِ روح گیر بیندازیم.

اگر حتی برای یک لحظه در زندگی، حال‌تان با کتاب خوش شده است، روز جهانی عاشقان کتاب، روزِ شماست.


هدیه نویسش، یک سال کتاب

نویسش با همکاری فیدیبو، تا پایان امسال به طور نامحدود روی تمامی کتاب‌ها 40 درصد تخفیف به شما هدیه می‌دهد. با کد تخفیف nevisesh در فیدیبو می‌توانید از این تخفیف استفاده کنید و همچنین آن را برای تمامی دوستان و آشنایان عشق کتاب‌تان نیز ارسال کنید.

اگر هم برای ما و باقی خوانندگان این پست پیشنهادهای جذابی از دنیای کتاب‌ها دارید، کامنت بگذارید تا همه در کنار هم لذت ببریم!

1 comment
  1. گروهی که هزار کتاب نیمه‌خوانده دارند هم به نظرم در میان دریافت‌کنندگان تبریک این روز جا دارند.
    کاری که دوست دارم در میان مطالعه‌ی هر کتاب انجام دهم، این است که دفتری دم دست داشته باشم و جمله‌هایی از کتاب را یادداشت کنم. بعدا این جملات خوراکی می‌شوند که به آنها فکر کنم یا در موردشان چیزی بنویسم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطلب قبلی
آشنایی با چرخه بازاریابی محتوایی- فرایند بازاریابی محتوایی

چرخه بازاریابی محتوایی، مسیری برای پیشرفت همیشگی در بازاریابی با کمک محتوا

مطلب بعدی
چک لیست بازاریابی محتوا

چک لیست بازاریابی محتوایی

مطلب مرتبط