مقالهای که در ادامه میخوانید ترجمهای از این پست است که توسط Adrian Drew نوشته شده و در آن مختصر و مفید از این صحبت شده که چطور باید از دست پدیدهای به نام محتوای بد نجات پیدا کنیم و چیزی بنویسیم که خوانندگان واقعا آن را بخوانند.
همه جا دیده میشوند: نویسندگان، نوازندگان و تولیدکنندگان محتوایی که بهشدت تلاش میکنند با روشهای سریع تعداد زیادی از بازدیدکنندهها را به سمت محتوای خود هدایت کنند، با زحمت زیاد به کمک ترفندهای تا حدی فریبکارانه تلاش میکنند محتوای بد یا متوسط خود را جذاب جلوه دهند و ره صد ساله را یک شبه بپیمایند، اما این روش جواب نمیدهد.
در شانزده سالگی، به یاد میآورم که یک مقالهی دمدستی در مورد ذهنآگاهی، موضوعی که من چیز زیادی در مورد آن نمیدانستم جز اینکه میدیدم همه در مورد آن صحبت میکنند، نوشتم. مقاله را منتشر کردم و منتظر شدم. اما با کمال ناباوری هیچ بازدیدکنندهای نداشت.
همچنین در چهارده سالگی، من به همراه چهار نفر از صمیمیترین دوستانم در یک استودیوی محلی با سازهایمان روی آهنگهایی که خودمان مینوشتیم، تمرین میکردیم و برای نوشتن هر چه بیشتر آهنگ عجله میکردیم. اولین آلبوم خود را به عنوان یک گروه منتشر کردیم و بیصبرانه منتظر ماندیم تا کانون هواداری ما رشد کند. اما با کمال تعجب هیچکس به شنیدن آهنگهای ما علاقه نشان نداد. مهم نبود ما چقدر زمان صرف تبلیغات کردیم، حتی یک لوح فشرده از آهنگهای ما بهفروش نرفت.
چرا در هر دو مورد شکست خوردم؟
جواب کاملا واضح است. مشکل آن نبود که من در بازاریابی درست عمل نکردم، صنعت بیش از حد اشباع شده است یا اینکه باید در تبلیغات خود در شبکههای اجتماعی بهتر شوم. مشکل این بود که من، مانند بسیاری از دیگران، فقط به اندازهی کافی در کارم خوب نبودم.
واقعیت ناگفتهای که هیچ کس نمیخواهد بشنود
هیچ کس دوست ندارد که به او بگویند به اندازهی کافی خوب نیست. اما اگر با این فرض که نیاز به تلاش بیشتری برای بهبود کیفیت کارمان نداریم، برای راههایی که منجر به افزایش میزان محبوبیت میشود، جستجو کنیم و آن همهی کاری باشد که ما برای پیشبرد پیشرفت خود انجام میدهیم، با شکست مواجه خواهیم شد.
اگر تنها کاری که برای ما باقی مانده جلب توجه خوانندگان است، محتوای ما باید بسیار عالی باشد. بنابراین به جای اینکه نگران بازاریابی باشیم، باید بیشتر وقتمان را معطوف خوب نوشتن کنیم. مشکل اینجاست که همه به دنبال فرمولی سریع و آسان برای رسیدن به موفقیت هستیم. به استفاده از راههایی برای هک کردن سیستم و ایجاد مخاطب فوری تمایل داریم. میخواهیم بدانیم که چگونه مقالههایی بنویسیم که تعداد زیادی بازدیدکننده، بازخوردهای دلگرمکننده و بهاشتراکگذاریهای قابل قبولی برای ما به همراه داشته باشد.
به غولهایی مثل همینگوی و اورول نگاه میکنیم و سعی میکنیم کاری را که آنها انجام دادند، تکرار کنیم. از روی استیصال آرزو میکنیم که تلاشهای مایوسکنندهی ما در جهت کپی کردن و سرقت ادبی بازدیدها و بهاشتراکگذاریهایی را که بهشدت جستجو میکنیم، برای ما نتیجهای به ارمغان بیاوردند.
به دنبال رمز و راز موفقیت هستیم ولی راز بزرگ این است که هیچ رازی وجود ندارد.
آیا فکر میکنید، همینگوی به عنوان یک آماتور تمام روز پشت میز مینشسته و به این فکر میکرده که چگونه میتواند به روزنامههای ملی راه پیدا کند و یا با هک کردن سیستم نام بزرگتری برای خود بسازد؟ یا فکر میکنید، اورول کار خود را با کپیبرداری از آنچه دیکنز و آستین قرنها پیش برای افزایش محبوبیت بین مردم و ترغیب آنها به خواندن مطالب خود، انجام داده بودند؛ آغاز کرده است؟ البته که نه!
آنها تمرین میکردند و تمرین میکردند، هر روز مینوشتند و آثار بزرگان را میخواندند تا اینکه در کار خود مسلط شدند و کار آنها صدها سال از زمان انتشار تاکنون مورد احترام بوده است. نه به این دلیل که آنها برخی از کدها را شکستهاند یا الگوریتمی را کشف کردهاند، بلکه به این دلیل که نوشتن آنها عالی است و مردم میخواهند آن را بخوانند.
کافیست پست عادتهای روزانهی 20 نویسندهی بزرگ را بخوانید تا متوجه شوید دقیقا از چه چیزی صحبت میکنیم.
ما در آغاز کار خود به دنبال هک کردن، به خاطر سپردن الگوریتمها و پرداخت هزینه برای ارتقای خود در شبکههای اجتماعی هستیم بهجای اینکه تلاش کنیم مطالب خود را بهبود ببخشیم. ما میتوانیم فقط یکبار با تبلیغات اغواگرانهی شبکههای اجتماعی یا استفاده از عناوین زرد پربازدید مردم را جذب محتوای خود کنیم اما نمیتوانیم برای مدت طولانی با خود همراه کنیم مگر اینکه در مورد آن چیزی بنویسیم که آنها دوست دارند بخوانند.
برای اینکه مهارت ساختن کلمات را به یک حرفه پایدار تبدیل کنیم، باید بر بهتر نوشتن تمرکز کنیم.
روی موضوعی که کار میکنید متمرکز باشید
اگر مقالات شما هیچ بازدیدی ندارند، پستهای شما مورد استقبال قرار نمیگیرند و هیچ کس به محتوای شما پاسخی نمیدهد، آیا بدان معنی است که شما باید در مورد بازاریابی بیشتر بدانید؟ یا به انداره کافی در کارتان مصمم نیستید؟ و یا الگوریتم رسانه را اشتباه قضاوت کردهاید؟
وقتی میخواهیم به عنوان نویسنده سری در سرها درآوریم، بیتاب شدن آسان است. انتشار محتوا و خیرهکننده ظاهر شدن مقطعی آن در بین کاربران نیاز به تلاش و زمان کمتری دارد. اما انجام دادن تمرین زیاد برای بالا بردن مهارت نوشتن و اجازه دادن به اینکه روند جذب مخاطب به طور طبیعی طی شود، انرژی و زمان بیشتری از ما میگیرد. دریافت تعاملات صمیمانه از خوانندگان پرشور و افرادی که واقعا کار ما را دوست دارند، بردباری قابل توجهی میطلبد.
ما بیش از آنچه تلاش کنیم نویسندههای بهتری باشیم، برای افزایش میزان بازدیدهای محتواهایی که تولید میکنیم وسواس نشان میدهیم. ما در دریایی از محتوای بد یا متوسط غرق شدیم. تقریبا هر نویسندهای مطالب متوسطی را تولید و منتشر میکند و به شکل خستگیناپذیری برای تبلیغ آن تلاش میکند.
هرگز پاسخ مشکل عدم جذب بازدیدکنندهی قابل قبول تبلیغات نبوده است. شما نیاز دارید یاد بگیرید چطور بهتر و جذابتر بنویسید.
در ابتدا، میانه و پایان کار مطمئنا به تبلیغ آنلاین خود ادامه دهید و با بازاریابی محتوای خود، تعاملات خود را به حداکثر برسانید. اما حواستان جمع باشد! هیچ یک از این موارد به اندازه تسلط در نوشتن برای شما مهم نیست.
زیرا وقتی مردم محتوای ساخته شده با فرمول سختکوشی، پشتکار و تعهد شما را دوست داشته باشند، برای ارج نهادن به هنر شما به آن پاسخ درخوری خواهند داد. آنها از شما به عنوان نویسندهای قابل اتکا یاد خواهند کرد نه به عنوان کسی که آنها را با استفاده از کلکهای تبلیغاتی به سمت خواندن یک محتوای بد ترغیب کرده است. آنها از شما حمایت خواهند کرد، چون محتوایی که شما تولید کردید را دوست دارند.