زندگیِ حرفهای نویسندهها مثل طراحهای مد و عکاسها به نوعی از زیبایی وابسته است و مانند هر شغل دیگری میتوان از این ترفند برای جذب مشتری استفاده کرد.
ما آزادیم تا در هر زمینهای محتوا تولید کنیم. اما یافتن زیبایی حقیقیِ محتوا یا همان تخصصِ منحصربهفردمان به ما قدرتی جادویی میدهد. با کمک این قدرت میتوانیم ژست دلخواهمان را در لنز محتوا بگیریم و مانند یک منظرهی خیرهکننده بدرخشیم. به همین خاطر اسم تخصصِ محتواییام را نیمرخ جذاب گذاشتم.
من هم مثل هر نویسندهی دیگری برای دستیابی به این قدرتِ برتری تلاش کردم و اگر بخواهم صادق باشم هنوز هم در حال تلاش هستم. در ادامه قصد دارم بخشی از چالشهایم را برای یافتن تخصص محتوایی با شما به اشتراک بگذارم.
تلههای مرگبار، در جستجوی تخصص محتوایی
در سالهایی که به عنوان تولیدکنندهی محتوا مشغول به کار هستم، سعی کردم تا روحیهی تنوعپذیریام را حفظ کنم. از این شاخه به آن شاخه پریدن در موضوعات محتوایی جزو اصول اولیهی کارم بوده است. با این روش توانستم در مدت زمان کوتاهی با افراد و شرکتهای مختلف کار کنم و دامنهی نویسندگیام را به صورت حرفهای گسترش دهم.
اما همیشه از دو تلهی زیر دوری کردم:
1- همه کاره و هیچ کاره بودن
من نوشتن را با محتواهای تکنولوژی و فناوری شروع کردم که ارتباط مستقیمی با تحصیلات آکادمیکم داشت. در همین بین سری هم به موضوعات عمومیتر زدم. اما همیشه خط قرمزهایی را در نظر گرفتم. هیچ کس نمیتواند در همهی حوزهها بنویسد و این خط قرمزی است که اگر از آن بگذریم به یک نویسندهی همه کاره و هیچ کاره تبدیل میشویم. چون محتوایمان دیگر ارزشی خلق نمیکند و بدون اعتبار میشوند.
2- دانای تک بُعدی شدن
در ابتدای کار، ملاکم تجربه اندوزی بود. پس تا میتوانستم خودم را با موضوعات محتوایی جدید به چالش میکشیدم. میدانستم که مهارتهای من هم محدودیت دارند و وقتی به آستانهی محدودیتم برسم، تازه مشخص میشود که چند مرده حلاج هستم. قبول چالشها فرصتی شد تا بتوانم میزان مهارتهایم را در نویسندگی اندازهگیری کنم و ضعفها و نقاط قوتم را بهتر بشناسم.
اگر در شروع فقط روی نوشتن محتوای تکنولوژی اصرار میکردم، هیچ وقت نمیتوانستم نیمرخ جذاب محتوایم را پیدا کنم.
ساختن میثاقهای نویسندگی
موفقیت در یافتن تخصص محتواییِ منحصربهفرد به برنامهریزی هدفمند نیاز داشت. بنابراین لازم بود چند تا قانون یا میثاق شخصی ایجاد کنم. مزیتشان این بود که در مسیر راهنماییام میکردند تا کمتر از هدفم منحرف شوم. من از 4 میثاق زیر استفاده کردم:
- چالشپذیر باش. سالی یکی دوبار از نقطهی امن محتواییات خارج شو و موضوعات و حتی همکاریهای جدید را تجربه کن.
- شروع هر موضوع محتوایی جدید با سختی همراه است. اما یادت میاندازد که در تواناییهایت بازنگری کنی که در نهایت منجر به رشد میشود.
- آزمون و خطا بهترین معلم و راهنمایت هستند. هم نقاط ضعف و قوت محتوایت را نشان میدهند و هم میتوانی با تجربه موضوعات تازه، علایقت را در نویسندگی پیدا کنی.
- چیزی به اسم نقشهی راه در تولید محتوا وجود ندارد. موضوعات و فرمتهای محتوایی مختلف را در همکاریهای گوناگون امتحان کن و با مشکلاتش دست و پنجه نرم کن تا چیزهای جدید یاد بگیری.
3 میانبر ساده برای یافتن تخصص در تولید محتوا
«ندانم کاری» آنقدرها هم که فکر میکنید واژه بدی نیست. برعکس میتوان از آن به عنوان یک سکوی پرش در پیدا کردن تخصص محتوایی استفاده کرد. موضوع جالب شد؟
تا به حال ناچار شدید دربارهی موضوعی بنویسد که چیزی از آن نمیدانستید؟ همه پروژههایی که با این ویژگی به ما پیشنهاد میشوند و سرراهمان قرار میگیرند، نوعی از ندانم کاری هستند. کارهایی که نمیدانیم چطور انجامشان دهیم. گاهی هم دلهره این را داریم که خرابشان کنیم.
پس فرمول یافتن تخصص محتوایی تا اینجا شد: پروژهای ناشناخته، بیاطلاعی یا اطلاعاتی اندک دربارهی ماهیتش و به میزان لازم دلهره و استرس از خرابکاری در نوشتن.
ما نویسندهها در این موقعیت دو دسته هستیم:
- دستهی اول: به در و دیوار میزنیم تا پروژه را به سلامت به مقصد برسانیم.
- دستهی دوم: بیخیال نوشتن دربارهی آن میشویم.
اگر کمی شجاعت، چاشنی دلهره و ناآگاهیمان کنیم، به خودمان شانس یادگیری و تجربه میدهیم. تجربهی نوشتن موضوعات جدید یکی از روشهای یافتن نیمرخِ جذاب محتوایمان است.
در ادامه برخی از فرمولهای یافتن تخصص محتوایی خودم را آوردهام:
یک: برای کسب تجربههای تازه حریص باش
نوشتن، خیلی شبیهِ زندگی است. هر روز با چیزهایی مواجه میشویم و با آنها سر و کله میزنیم. گاهی موفق میشویم و گاهی زانوی غم بغل میکنیم. تنها نکتهی ثابت زندگیِ روزمرهی ما، اتفاق مداوم این تجربهها است. هر تجربه در روال عادی زندگی میتواند مسیر نوشتن و یافتن تخصص را برایمان هموارتر کند. مثلا اگر به تازگی خانهای خریدیم یا چندین سال مستأجر آپارتمانهای مختلف بودیم، میتوانیم شانسمان را برای نوشتن در حوزهی املاک و مستقلات امتحان کنیم. همینطور محتوایی در مورد قوانین آپارتماننشینی و پرداخت شارژ بنویسیم.
از قدیم گفتند: «درد کشیده طبیب است». تجربههای روزمره چراغِ راه ما هستند. با کمک آنها میتوانیم مواردی را از نزدیک لمس کنیم که حتی ممکن است از دید بنگاهیهای خبره پنهان بماند.
دو: برای خودت مربی پیدا کن
هیچ وقت به یک مربی واحد اعتقادی نداشتم. به نظرم هر کسی که حرفی حساب و سخنی تازه برای گفتن داشته باشد، صلاحیت مربیگری دارد. تا میتوانستم دامنه مربیهایم را وسیع کردم. سمینارها و همایشهای محتوایی آنلاین در حوزههای نوین، اخبار و ترندهای روز دنیا و حتی کتابهای انگیزشی، ما را برای پیدا کردن نیمرخِ جذابمان راهنمایی میکنند.
تمام این راهکارها به ما دیدگاه تازهای برای نوشتن میدهند. اگر مطالعه مستمر در آنها را به عادت خود تبدیل کنیم میتوانند تخصصهایی قابل اتکا در نوشتن باشند.
البته خیلی از اوقات این راهنماییها به صورت غیرمستقیم هستند. مثلا هیچ بعید نیست با خواندن کتاب «23 راه برای غلبه بر تنبلی» نوشتهی اس جی اسکات، به فکر نوشتن محتوا در حوزهی توسعه فردی و مهارتهای نرم بیافتیم.
سه: هدیهی تولدت را پیدا کن
تمام آدمها در هنگام تولد با استعدادی ذاتی پا به این دنیا میگذارند. برخی تا آخر عمرشان از وجود آن بیاطلاع هستند و تعداد کمی هم در مسیر خودشناسی به آن میرسند.
اگر بتوانیم این استعداد یا هدیهی تولدمان را پیدا کنیم، دقیقا رو در روی مهارت محتواییمان قرار گرفتهایم. شاید با خودتان بگویید: یعنی همهی نویسندهها هدیهی تولدشان را پیدا کردهاند؟
مطمئن نیستم. اما میتوانم با اطمینان بگویم؛کارهایی که در این دنیا با قدرت عشق و علاقه انجام میشوند چندین برابر درخشانتر از کارهایی هستند که فقط با قدرت مغزمان انجام میدهیم.
به نظرتان «هدیهی تولد» عبارت دهانپرکنی است؟ در عوض برای دستیابی به آن فقط به کندوکاو در وجود خودمان نیاز داریم. شما هم میخواهید این تکنیک را امتحان کنید؟ برای شروع کافی است تا سوالات زیر را از خودتان بپرسید:
سرگرمیتان چیست؟ از بچگی هم همین سرگرمی را داشتید؟
راهنمایی: خورهی فیلم و سریال هستید و آنها را بر اساس نام کارگردان و نویسندهاش انتخاب میکنید؟ شاید تخصص محتواییتان حوزه فیلم و سریال و نقد باشد.
تا حداقل روزی سه ساعت بازی کامپیوتری نکنید، روزتان شب نمیشود؟ مدام اخبار گیمهای جدید را رصد میکنید و هیچ بازی از زیر دستتان قسر در نمیرود؟ نویسندگی گیمپلیها چطور است؟!
خصوصیت و علاقهمندی بارزتان چیست؟
راهنمایی: سه خصوصیت اصلی شخصیت شما کدام است؟ مثلا ممکن است دوستدار حیوانات یا طبیعت باشید (اگر به مطالعه در این زمینهها هم علاقهمندید، میتوانید نویسندگی در بخش گل و گیاه یا حیوانات را امتحان کنید).
خیلی به نظم و ترتیب و سروسامان دادن اشیاء علاقه دارید؟ (شاید نویسندگی در سایتهای خدماتی برایتان مناسب باشد).
در چه کارهایی مهارت دارید؟
راهنمایی: وقتی لوازم برقی خانه خراب میشود، دنبال شما میفرستند؟ (نویسندگی در زمینهی لوازم برقی و برقکاری را تجربه کنید).
اغلب برنامهریزی سفر، انتخاب مقصد و رزو بلیط با شماست؟ (نظرتان دربارهی نویسندگی در زمینهی گردشگری چیست؟!)
لیست این سوالات میتواند خیلی مفصلتر باشد. این روش به ما دید بهتری دربارهی توانمندیها، مهارتها وکارهای مورد علاقهمان میدهد. برخی از آنها را با تجربه و آموزش کسب میکنیم اما برای بقیه، علاقه وافر داریم. آن علاقهمندیهای عمیق، استعدادهای ذاتی ما هستند.
وقتی به جوابی قطعی رسیدید کافی است تا استعدادتان را پرورش دهید و آن را با دانش و مطالعه همراه کنید. به نظرم خوشبختترین نویسندهها کسانی هستند که در علاقهمندیهایشان تخصص دارند. شما چطور فکر میکنید؟!
جز از کل: در جستجوی نیمرخِ جذاب محتوا
با عمل کردن به میثاقهای چالشپذیری، آزمون و خطا، بازنگری مداوم و کسب تجربه از همکاریهای متعدد متوجه شدم که در چه زمینههایی از تولید محتوا قویتر هستیم و همین طور توانستم بخش مهمی از علایق شخصیام را در نویسندگی پیدا کنم. حالا بیشتر زمانم را برای توسعهی همین زمینهها صرف میکنم.
البته حالت ایدهآل این است که تخصصمان در نهایت یکی از شکافهای محتوایی این حرفه هم باشد که وجود مشتریهای خاص و دائمی را برای ما تضمین کند.
تخصص محتوایی فقط عمیق شدن در یک موضوع خاص نیست. فرمت نگارشی مثل سبک نوشتن تبلیغاتی در رپورتاژهای آگهی و صفحات وب هم میتواند یکی از رخهای جذاب محتوا باشد. پس هیچ وقت خودتان را در چارچوبهای نامرئی حبس نکنید.
این پست به قلم پریسا وارسته، از نویسندگان باسابقهی نویسش است.
مطلب بسیار جذاب، تخصصی و در عین حال روان و شیوا نوشته شده که حکایت از وجود همین مشخصات در نویسنده دارد.
شخصا خیلی جذب قلم ظریف و زیبای خانم وارسته شدم، به ویژه در بخش۳ هدیه تولد،
برای ایشان و مجموعه نویسش آرزوی موفقیت میکنم.